واژه مدیریت این روزها بسیار بر سر زبانهاست. عدهای آلودگی کلانشهر و شهرهای صنعتی را ناشی از سوءمدیریت و عدهای براثر عوامل دیگر ازجمله سوخت، خودروها و... میدانند. در این مقال قصد بر آن نیست تا آلودگی و مدیریت شهری نقد شود، بلکه کلیدیترین و اساسیترین رکن مدیریت مدنظر است.
یکی از تعاریف برای مدیریت چنین است: مدیریت بهکارگیری علم و هنر در هماهنگی و هدایت منابع مالی یا انسانی یا هر دو در رسیدن به هدف با حداکثر کارآیی است.
مهمترین واژه تعریف مدیریت هدف است؛ هدف چیست؟ هدف در لغت بهمعنای نشانه، غرض و مقصد است و در تعریف اصطلاحی آن چنین گفته میشود: هدف، وضعیتی است که میخواهیم در آینده داشته باشیم و باید دارای معیارهای معینی باشد که عموماً پنج معیار برای آن تعریف میشود: خاص باشد؛ یعنی دقیق شناسایی شود و تمام ویژگیها و خصوصیتهایش، شناخته شود تا درصورت برخورداری از دیگر معیارها (قابل اندازهگیری بودن، عملیبودن، واقعبینانهبودن و زماندار بودن) امکان تحقق آن وجود داشته باشد. از سوی دیگر گفته میشود مدیران باید استراتژی داشته باشند و در تعریف استراتژی نیز چنین گفته میشود: استراتژی تعیین اهداف اساسی و بلندمدت یک سازمان و گزینش اقدامات و تخصیص منابع لازم برای دستیابی به این اهداف است. بهعبارت دیگر استراتژی یعنی رسیدن از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب.
وضعیت موجود با توجه به اینکه قابل دیدن، شنیدن و حس کردن است، عموماً برای همه مردم (عام و خاص) قابل درک است، اما اهداف مطلوب را چگونه باید ترسیم کرد؟ آیا همگان میتوانند هدف مطلوب را برای دستگاهها و سازمانهای فنی و تخصصی ترسیم کنند؟
با بررسی دقیق وضعیت گذشته و حال دستگاهها، سازمانها و شرکتهای مختلف، میتوان نتیجه گرفت اشخاصی که شناخت دقیقی از مجموعه تأثیرگذار بر اهداف سازمانی داشتهاند، اهداف مطلوبتری را هدفگذاری کردهاند و به نتایج دقیقتری رسیدهاند. با توجه به موارد پیشگفته، بررسی وضعیت وزارت جهاد کشاورزی نتایجی را بهدست میدهد که میتواند منشأ تحول در مدیریت بخشهای مختلف اجرایی کشور باشد.
مطالعه تاریخ نشان میدهد افراد در هر جایگاهی که قرار بگیرند، موضوعات و مباحث پیرامون خود را با تخصص خود تطبیق میدهند و در آن راستا نتیجهگیری میکنند؛ برای مثال در رشته تخصصی نگارنده، سزار لومبروزو، بنیانگذار مکتب تحققی یا اثباتی و مولف کتاب «انسان جنایتکار» در موضوع حقوق کیفری و جرمشناسی که طبیب نظامی و استاد پزشکی قانونی و روانکاوی در دانشگاههای تورن و پاریس بوده، با مطالعه روی سههزار و ۸۳۰ جمجمه افراد بزهکار و سرباز و اندازه اندام پنجهزار و ۹۰۷ بزهکار زندانی، متوجه ویژگیهای خاص جسمانی بزهکاران شد؛ همچنین انریکو فری، استاد حقوق جزا و سیاستمدار ایتالیایی و مولف کتاب «جامعهشناسی جنایی» و بنیانگذار مکتب پوزیتیویستی با نظرات جامعهمحور در کتاب مذکور، نگاه به مجرم را از ذاتی بودن تغییر داد و پدیده مجرمانه را ترکیبی از عوامل درونی، بیرونی، فردی و اجتماعی توصیف کرد. بدیهی است در تخصصهای دیگر نیز نمونههای متعددی یافت میشود که نشاندهنده هدایت موضوعات در راستای تخصص بنیانگذاران مکاتب یا مجریان طرحها و پروژهها و نتیجهگیری با توجه به تخصص باشد. شاید از بارزترین نمونههای اجرایی در این زمینه که در همین سالهای اخیر اتفاق افتاده و بهوضوح برای همگان قابلمشاهده و درک است، اقدامات و فعالیتهای وزارت جهاد کشاورزی در دو دهه اخیر است. وزیری مدیر و مدبر، متعهد و جهادی با تخصص مهندسی عمران در دو مقطع زمانی، حدود ۱۴ سال سکاندار وزارت جهاد کشاورزی بوده است. عملکرد او در وزارت جهاد کشاورزی درسهای فراوانی برای انتخاب مدیران در ایران اسلامی و حتی جامعه جهانی دارد؛ همانگونه که پیشتر گفته و عملکرد دانشمندان کشورهای دیگر در زمینه حقوق جزا و جرمشناسی ذکر شد که الگوهای بینالمللی هستند.
ضرورت استفاده از مدیران متخصص و متعهد در زمینههای تخصصی
ازجمله درسهایی که از دوران وزارت حجتی در وزارت جهاد کشاورزی میتوان آموخت، استفاده از مدیران متخصص و متعهد در زمینههای تخصصی است. دقت در عملکرد وزارت جهاد کشاورزی نشانگر رویکرد ناخواسته مدیریت کلان در راستای تخصص وزیر مربوطه است. در عرف جوامع محلی شمال ایران و شاید هم جاهای دیگر از پاکتراشی جنگل و تبدیل آن به زمین زراعی با اصطلاح آباد کردن و از ساختوساز با تعبیر عمران و آبادی یاد میشود. عملکرد دو دهه گذشته وزارت جهاد کشاورزی در راستای اصطلاحات مذکور قابل ارزیابی است و ویلاهای سر به آسمان کشیده میان جنگلها و کوهها و دشتها موید هدایت ناخواسته وزارت جهاد کشاورزی در راستای رشته تخصصی مدیر آن است.
برای توجیه این مطلب میتوان از مطالعات روانشناسان بهره گرفت. در گذشته تصور بر این بود که رشد مغزی با توقف رشد بدن انسانها و حداکثر تا ۲۱ سالگی کامل میشود، اما مطالعات اخیر و اسکنها از مغز انسانها نشان میدهد که در کمال شگفتی، روند رشد مغز ممکن است تا ۵۰ سالگی هم بهطول بینجامد. بهرغم این دستاورد آنچه که درباره موضوع بحث از منظر روانشنانسی اهمیت دارد، شکلگیری شخصیت و شاکله اساسی ذهنی و شخصیتی افراد در دو تا ششسالگی است و احتمالاً تا ۱۴ سالگی نیز این تغییرات صورت گیرد و بعد با سرعتی کمتر تا ۲۱ سالگی ادامه یابد و در ۲۱ سالگی تقریباً متوقف شود. با عنایت به دستاوردهای علمی مذکور، آنچه بهیقین در دوران کودکی و نوجوانی شکل میگیرد، تمایلات و گرایشهای افراد را معین میکند و در ادامه مسیر تا مرگ، بهرغم آنکه ممکن است در مسیر دیگری بهکار گرفته شوند، اما تمایل درونی، آنها را بهسمت مقصود نهایی ذهنی هدایت میکند. این موضوع درباره تکتک افراد جامعه مصداق دارد و در عملکردشان مشخص میشود و راستیآزمایی دستاوردهای علمی مذکور با توجه به گستره عمل و آثار برجایمانده از عملکرد حجتی در وزارت جهاد کشاورزی کاملاً امکانپذیر است.
دلیل دیگری که مبین موفقیت بیشتر مدیران متخصص در امور تخصصی آنهاست، موضوع شناخت از موضوع و چگونگی تحلیل مباحث است. بدیهی است یک متخصص که در رشته علمی خود اطلاعات کلاسیک و دانشگاهی دارد و چگونگی تجزیهوتحلیل دادهها را در محضر اساتید فن آموخته است، در تحلیل موضوعات و مباحث تخصصی بسیار تواناتر و مسلطتر از دیگر موضوعات علمی عمل خواهد کرد؛ چراکه عموماً افرادی که در بخش اجرا و بدون تخصص علمی، تجربه کسب میکنند، با اینکه در عملیات اجرایی بسیار توانمند میشوند، اما تبحر فعالان بخش اجرایی را که تخصص مرتبطی دارند، بهدست نخواهند آورد و معمولاً در برنامهریزیها و طراحیها کمتر به اصول و فلسفه پیدایش موضوعات و ارزیابی آثار کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت توجه میکنند و چون تجارب علمی اساتید، صاحبنظران و نظریهپردازان موضوع را مطالعه نکردهاند و آگاهی کمی از آنها دارند و در کار خود اعمالشان نمیکنند، از دستاوردهای علمیـتخصصی اندیشمندان و فعالان موضوع نیز چندان بهرهای نخواهند برد و براساس مفروضات ذهنی خود و براساس تجربیات پیشینیان عمل میکنند که در مواردی نتایج نامطلوبی داشته و این امر مصداق این مثل معرف است: «آزموده را آزمودن خطاست».
در بررسی عملکرد وزیر جهاد کشاورزی مستعفی باید گفت اگر از مدیران مدبر متخصص در زمینه غیرتخصصی استفاده شود، هدف اصلی دستگاه و سازمان منحرف میشود و خساراتی سنگین برجای خواهد گذاشت که جبران آن ممکن نخواهد بود؛ برای مثال، آیا ساختوسازهای غیرمجاز فراوان در عرصههای ملی و اراضی کشاورزی و باغی یا معادن متعدد، بهویژه معادن شن و ماسهای که در حواشی شهرهای صنعتی و در عرصههای تحت مدیریت وزارت جهاد کشاورزی فعال شده، برمبنای اصول توسعه پایدار و آمایش سرزمین بوده است؟
دستاندازی به منابع طبیعی حاصل نبود تفکر توسعه پایدار در وزارت جهاد کشاورزی
آثار نبود تفکر توسعه پایدار در وزارت جهاد کشاورزی اسباب دستاندازی سودجویان به منابع طبیعی و تخریب گسترده جنگلها و مراتع شده است و مدیران غیرمتخصصی که آگاهی لازم را درباره ارزشهای غیرتجاری (غیربازاری) منابع طبیعی (جنگل، مرتع، درخت، بوته، گل، آب و خاک) نداشتهاند، نه اعتقادی به ضرورت وضع قوانین تضمینکننده حفاظت از این منابع داشتهاند و نه توان توجیه آن را و نتیجه آن وضع قوانین زمینهساز تخلف در عرصههای جنگلی و مرتعی است؛ مثلاً در ماده ۲ قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخائر جنگلی کشور که در تاریخ ۵/۷/۱۳۷۱ تصویب شد، تشخیص منابع ملی و مستثنیات ماده ۲ قانون ملیشدن جنگلها و مراتع برعهده وزارت کشاورزی گذاشته شد و مقنن ادارات ثبت را موظف کرد سند مالکیت را بهنام دولت جمهوری اسلامی ایران بعد از گذشت شش ماه از اخطار کتبی یا درج آگهی در روزنامههای کثیرالانتشار مرکز و یکی از روزنامههای محلی و سایر وسایل معمول و مناسب محلی، درصورت نبودن معترض، حسب اعلام وزارت جهاد سازندگی صادر کند؛ اما در ادامه تبصرهای وضع میشود که مغایر اصول فقهی و حقوقی است و موجب غرر (ضرر و زیان) به ثروتهای عمومی (اموال عمومی) میشود و خلاف اهداف حقوق ثبت و تثبیتکننده مالکیت اشخاصی است که ملک بهنام آنها ثبت شده.
براساس تبصره یک ماده مذکور، حتی صدور سند مالکیت بهنام دولت جمهوری اسلامی ایران نیز مانع اعتراض اشخاص (حقیقی و حقوقی) نخواهد بود و مهمتر اینکه هیچ قید زمانی و اجل قانونی برای اعتراض تعیین نشده است؛ قانونی که در تعارض آشکار با اهداف قانون ثبت و موجب عدم قطعیت تمامی تشخیصهای قانونی و… است.
و درسهای فراوان دیگر
ضمن بررسی عملکرد بخشهایی از وزارت جهاد کشاورزی در مقاطع زمانی که مدیران متخصص در مسند امور بودند، خود تأییدی است بر مطلوبیت عملکرد مدیران متعهد و متخصص و تحقق اهداف سازمانی؛ برای مثال، حضور مدیر متعهد و متخصص در حوزه منابع طبیعی و آبخیزداری، موجب وضع قانون افزایش بهرهوری بخش کشاورزی و منابع طبیعی بهقیمت عزلش از ریاست سازمان (ف. شریفی) میشود؛ قانونی که تا حدود زیادی بر اصول حقوق بینالملل محیطزیست و روزآمد منطبق بود و میتوانست میزان تخریب و خسارات وارده به منابع طبیعی و محیطزیست کشور و زمینخواری و کوهخواری را بهطور چشمگیری کاهش دهد؛ اما پس از گذشت مدتی کوتاه و در دوران تصدی مدیران با تخصص غیرمرتبط، قوانینی مانند قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر و ارتقای نظام مالی کشور و اصلاح قانون معادن وضع شد که کارکرد قانون افزایش بهرهوری بخش کشاورزی و منابع طبیعی را در زمینه حفاظت از منابع طبیعی و اعمال سیاست افزایش کمیت و کیفیت تولیدات کشاورزی و باغی در واحد سطح را تقلیل داده است. برای درک بهتر نقش تخصص در مدیریت میتوان به این موضوع فکر کرد: چرا برای جراحی مثلاً مبتلایان به بیماری قلبی از مهندس مکانیک استفاده نمیشود یا در مسابقات المپیک در رشته ورزشی کشتی، تنیسور کشتی نمیگیرد، اما در علوم انسانی و مدیریت و محیطزیست و منابع طبیعی به تخصص توجهی نمیشود؟ این سوال فقط یک پاسخ ساده دارد: نتایج عملکرد اشخاص در علوم انسانی و منابع طبیعی برعکس مثالهای فوق که نتایجشان آنی و مشهود است، در کوتاهمدت بروز نمیکند و آثار مفید ناشی از سازندگی یا خسارات وارده ناشی از تخریب در زمینههای علوم انسانی و محیطزیست و منابع طبیعی مستمر و با افزایش تصاعدی است.
بهدلایل مذکور و پیدایش شاخههای متعدد علوم، تخصصهای دانشگاهی بینرشتهای تعریف شد تا متخصصانی توانا و با دانش آکادمیک برای مدیریت و پیشبرد اهداف دستگاهها و سازمانهای فعالیت با گستره موضوعی تربیت شوند.
با عنایت به موارد فوق، درصورت توجه تصمیمسازان و تصمیمگیران برای انتصاب مدیران به دستاوردهای حاصل از ارزیابی عملکرد وزارت جهاد کشاورزی و منصوب کردن مدیران متعهد متخصص در امور فنی و تخصصی، ازجمله وزارت جهاد کشاورزی و منابع طبیعی، توسعه پایدار کشور و تعالی جایگاه جهانی آن با تکیه بر منابع انسانی توانمند داخلی محقق خواهد شد.
متخصص حقوق محیطزیست و منابع طبیعی
گزارش از مصطفی نوری