این روزها که حرف از کادر درمان و پزشکان زیاد به میان آمده است، عدهای از افرادی که در صف اول کمک به افراد مبتلا به کرونا هستند، مهجور ماندهاند؛ مثلا بچههای اورژانس!
این روزها که حرف از کادر درمان و پزشکان زیاد به میان آمده است، عدهای از افرادی که در صف اول کمک به افراد مبتلا به کرونا هستند، مهجور ماندهاند؛ مثلا بچههای اورژانس!
به گزارش اکودام به نقل از روزنامه صبح نو ،همان فرشتههای سفیدپوشی که در چشم بههمزدنی بالای سرتان هستند و سعی میکنند شما را سالم به بیمارستان برسانند. شاید باورتان نشود ولی در این موج شیوع کرونا تعداد زیادی از آنها مبتلا شدهاند. این افراد همیشه برای کمک اولین هستند اما همچنان کمتر از آنها حرفی به میان میآید. در این گزارش، به سراغ دو نفر از آنها رفتیم تا دغدغهها و خاطرههای آنها در این روزها را بشنویم.
این گفتوگو را بخوانید تا شاید شما هم بیشتر با این افرادی که این روزها جان بر کف ایستادهاند و کمک میکنند، آشنا شوید.۱۱۵؛ اولین شمارهای است که هنگام بیماری به ذهنمان خطور میکند. در این ایام که خانوادهها جرات رسیدگی به بیماران کرونایی را ندارند، این بچههای اورژانس ۱۱۵ هستند که بلافاصله خودشان را میرسانند. «حمید محمدی» یکی از بچههای اورژانس تهران است. او میگوید: «۵۰ سال است که اورژانس در خیابانهای این کشور آژیر میکشد اما چهار سال است که متولی پیدا کرده.
در این ایام و روزهای کرونایی بچههای اورژانس از شدت و سختی کار مشکلات اعصاب پیدا کردهاند. شما فکرش را بکنید یک تکنیسین اورژانس باید خودش را بالای سر مریضی برساند که اصلا نمیداند چه مشکلی دارد، گاهی مریض فوتی است، گاهی آنقدر حاد است که بچهها شوکه میشوند اما در هر صورت خودشان را با شرایط وفق میدهند و اولویتشان این است که مریض را سالم به بیمارستان برسانند.»
با کمی گله و ناراحتی میگوید: «این روزها از کادر خدماتی بیمارستانها اسم برده میشود اما از بچههای اورژانس نه! همین موضوع روحیه بچهها را خیلی تضعیف کرده است.» او ادامه میدهد: «همه از کادر درمانی و پزشکان حرف میزنند.
مگر این بچههای اورژانس نیستند که بیمار را تا بیمارستان میرسانند؟ آن هم در یک اتاقک دو متر در دو متر که کسی به خودش اجازه نمیدهد در این شرایط کنار بیمار کرونایی قرار بگیرد.» او با بیان اینکه قصد گله و شکایت ندارد اما باید توجه بیشتری به اورژانس تهران داشت، میگوید: «از ۳۰ نفر کادر درمانی این پایگاه دو نفر در حال حاضر مبتلا به کرونا شدهاند و بیشترین آمار مبتلایان به کرونا از کادر درمانی مختص اورژانس است.»
وی همچنین با صدای آرامتری میگوید:« البته همه خاطرات ما بد نیست؛ باید بخش شیرینش را هم بگویم، خیلیها بعد از اینکه حالشان خوب شد، با ما تماس میگیرند. پیغام میگذارند و تشکر میکنند. همین حال همه ما را خوب میکند.» او از خاطرهای در مورد پیرمرد کشاورزی تعریف میکند و میگوید: «چند سال پیش یک کشاورز یک گوسفند به پایگاه ما آورد و میخواست آن را بکشد؛ میگفت نذر سلامتی شما کردهام. از این دست مهربانیها از طرف مردم نسبت به ما زیاد ابراز میشود.»
از بیتوجهی مردم احساس خطر میکنم
اقدامات اورژانس ستودنی است. آنها سعی میکنند در هر شرایطی خودشان را به بالای سر بیمار برسانند؛ حتی اگر خودشان تجهیزات لازم را برای مقابله از بیماری نداشته باشند. محمدجواد نادمی، مسوول عملیات ویژه سازمان اورژانس میگوید: «اوایل کار تجهیزات و کیتهای حفاظت فردی کم بود. به علاوه در تجهیز ماسکهای n95 و شیلدهای محافظتی هم ضعیف بودیم. همین نکته بچهها را بیشتر میترساند اما با این حال بالای سر بیمار حاضر میشدند.
از اوایل شیوع کرونا بگویم که استرس زیادی بین بچهها بود تعداد زیادی از تکنیسینها در همان ابتدای بیماری مبتلا شدند و چون بیشتر از قشر جوان هستند خدارا شکر قدرت بدنی آنها نجاتشان داد. ماموریتهای کرونا به روزی ۱۰۰ بیمار هم رسیده بود و در کنار آن ماموریتهای روتین مثل بیماران تصادفی، بیماران قلبی-عروقی و… هم داشتیم. بعضی از تکنیسینها تا دو هفته هم بود که در اورژانس بودند و خانه نرفته بودند. شیفت کاری از ۴۸ _24 ساعت به 24_24 تغییر پیدا کرده بود اما خدا را شکر با کمک مردم سیر نزولی پیدا کرد.
او ادامه میدهد: «به نظر من تجربه فوقالعادهای برای بچههای اورژانس بود. بچهها توانستند پرچم اورژانس کشور را بالا نگه دارند و موفق و موثر کار کردند. ما هر روز نزدیک به ۶۰ مورد انتقال بیمار از درمانگاهها به بیمارستانهای مشخصشده کرونا داشتیم که آمار فوتیمان بسیار ناچیز بوده است.» نادمی میگوید:
«حالا اما تجهیزات قابل قبول شده است. ما هر روز آنالیزهای روزانه داریم و متوجه شدیم علائم بیماری متفاوت شده است. کرونا دیگر حتما همراه با تب و سرفه نیست. گاهی با علائم گوارشی شروع میشود. اطلاعاتمان بالا رفته است.»
وی ادامه میدهد:«در کل ما در حد توانمان یا بهتر بگویم بیشتر از حد توانمان نیرو و انرژی گذاشتیم؛ البته وظیفهمان بود چون تخصصش را داریم و قسم خوردهایم.»مسوول عملیات ویژه سازمان اورژانس از بیتوجهی مردم در این روزها شکایت میکند و میگوید: «راستش این روزها که مردم را میبینم، متعجب میشوم. انگار یادشان رفته که در چه بحرانی هستیم. مردم احتیاط را کنار گذاشتهاند.پیشبینی میکنم با شرایط دشواری روبهرو خواهیم شد.»
او میگوید: «با همه این اوصاف از مردم میخواهیم در صورت بروز مشکل در اولین فرصت با اورژانس تماس بگیرند. اپراتورهای اورژانس آنها را به خوبی راهنمایی میکنند؛ به علاوه اینکه اگر مشکل حادی گزارش شود، تکنیسین اورژانس سریعا خودش را به شما خواهد رساند.»
ما قسم خوردهایم
در تماس با یکی دیگر از اعضای اورژانس متوجه شدیم او مبتلا به کرونا شده است و حال خوشی برای گفتوگو ندارد.
او میگوید: «وقتی برای این کار قسم خوردهایم و کار را پذیرفتهایم، باید خودمان را برای این روزها هم آماده میکردیم. گلهای ندارم و خوشحال هستم بیماری که میدانم بیماری از او به من منتقل شده است را سالم به بیمارستان رساندیم.»