کشورهای پیشگام در عرصه کشاورزی هوشمند، حالا با چالشهای اجتماعی که در مسیر کاربست این فناوریها رخ میدهد، دست و پنجه نرم میکنند
به گزارش اکودام، علی دیدار پژوهشگر هسته سیاست کشاورزی مرکز رشد در یادداشتی نوشت: چالشهای پساهوشمندسازی کشاورزی هوشمند از جمله موضوعاتی بوده که در سالهای اخیر مورد توجه وزارت جهاد کشاورزی قرار گرفته است؛ توجهی که بیشتر جنبه فنی داشته و ابعاد اجتماعی و انسانی آن مورد غفلت واقع شده است. آیا رویکرد فعلی وزارتخانه اهداف مدنظرش را تأمین خواهد کرد؟ تجربیات جهانی اما چیز دیگری را بیان میکنند.
هـرکه اول بنگرد پایان کار/ انـدر آخر او نگردد شرمسار
نکتهای که مولوی حدود هفتصد سال پیش در قالب شعر بیان کرده است، در نگاه اول بدیهی به نظر میرسد اما چقدر زیادند این نکات بدیهی که مراعات نمیشوند. شاید بتوان داستان کشاورزی هوشمند در ایران را نیز مصداق این حکمت دانست. کشاورزی هوشمند به واسطهی مزایای مستقیمی همچون افزایش بهرهوری، کاهش هزینه تولید، بهبود کیفیت محصولات، مصرف بهینه منابع و نهادهها و … و مزایای غیرمستقیم ناشی از پژوهشهای کاربردی دانشگاهها و شرکتهای تولیدکننده ماشینآلات و نهادهها در طول سالیان اخیر مورد توجه جهانیان بوده است.
کشورهای پیشگام در این عرصه پس از پیشرفتهای فنی بسیار در کشاورزی هوشمند، حالا با چالشهای اجتماعی که در مسیر کاربست این فناوریها رخ میدهد، دست و پنجه نرم میکنند. اما وزارت کشاورزی ایران گویا از چالشهای پیش روی خود چشم پوشیده و تمرکز خود را بر توسعه فنی کشاورزی هوشمند معطوف کرده است.
در دو دهه اخیر، کشاورزی یک انقلاب اطلاعاتی را تجربه کرده است. امروزه بسیاری از ماشینآلات هوشمند کشاورزی توانایی آن را دارند که حجم قابل ملاحظهای از اطلاعات مربوط به یک موقعیت جغرافیایی مشخص را گردآوری کنند. درست است که این دادهها منافعی را برای مزرعه به همراه میآورد اما بسیاری از محققان بر این باورند که ظرفیت اصلی کشاورزی هوشمند هنگامی آشکار میشود که اطلاعات مزارع مختلف در یک پلتفرم به همراه تصویربرداریهای فضایی، پیمایش پهپادها و اطلاعات هواشناسی تجمیع شده و مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
با تجمیع دادههای مذکور، میتوان توصیههای دقیق کشاورزی در مورد زمانبندی مناسب کود دهی یا استفاده از آفتکش ارائه داد. این پیشنهادات دقیق باید قاعدههای سرانگشتی و تصمیمگیریهای ذهنی را که کشاورزان غالبا مبتنی بر آن تصمیمگیری میکنند بهبود دهند. دادههای گردآوری شده در کشاورزی هوشمند برای تمامی بازیگران زنجیره تامین محصولات کشاورزی، از تولیدکنندگان ماشینآلات و نهادهها گرفته تا خریداران و شرکتهای پخش و فرآوری ارزشمند، مفید و اغواکننده است.
وقتی سخن از کشاورزی هوشمند به میان میآید غالبا در مورد مزایا و فناوریهای آن صحبت میشود ولی چالشهای در مسیر اجراییسازی این ایده مورد بیتوجهی قرار میگیرد. علی رغم انتظاری که بسیاری از مردم از انقلاب اطلاعاتی کشاورزی دارند، مشارکت کشاورزان در پلتفرمهای کلانداده پایین است که باعث میشود بخش مهمی از اهداف کلان دولتها از هوشمندسازی کشاورزی امکان تحقق پیدا نکند و در عوض دادههای مزرعه معمولا در مزرعه و بدون هیچ فرآوری باقی بماند.
پژوهشها حاکی از آن است که عامل اصلی بازدارندهی کشاورزان برای حضور در چنین پلتفرمهایی حفظ حریم شخصی و محرمانگی اطلاعات است، طبعا هر قدر این عامل برای کشاورز مهمتر باشد، میل و رغبت او برای مشارکت در این سامانهها کم خواهد شد. در طرف مقابل، انگیزههای مالی و غیرمالی قابل مشاهده (مثل دادههای مزارع برتر و توصیههایی برای مدیریت مزرعه) میتواند تمایل کشاورز به مشارکت را افزایش دهد. یکی از مهمترین عوامل موثر بر تصمیم کشاورز برای حضور یا عدم حضور در این سامانهها، نهاد متولی آن است.
بررسیهای انجام شده در آمریکا نشان میدهد زارعین بیشترین تمایل را نسبت به دانشگاهها (حدود ۵۱ درصد) داشته و کمترین تمایل را برای همکاری با دولت (حدود ۲۵ درصد) دارند. کشاورزان میترسند دادههایی که در اختیار دولت میگذارند موجب ایجاد قانونگذاریهای جدیدی شود یا آن که عدم رعایت قانون توسط آنها را افشاء کند. علاوه بر موارد ذکر شده، ویژگیهای شخصیتی کشاورزان نیز بر تمایل آنها برای مشارکت در این سازکارها بسیار اثرگذار است؛ به عنوان مثال تحقیقات نشان میدهند که اندازه مزرعه، سواد محاسباتی و تحصیلات رابطه مستقیم و سن رابطه معکوس با انگیزهی کشاورزان برای مشارکت دارد.
همان طور که بیان شد مانع اصلی در برابر توسعه پلتفرمهای کلانداده، نگرانیهایی است که در مورد مالکیت داده و حفظ حریم شخصی وجود دارد؛ این در حالی است که در کشورهای غربی زیرساختهای قانونی مختلفی برای حفاظت از اطلاعات وجود دارد اما در ایران به سبب نبود چنین بسترهای قانونی باید منتظر چالشهای بیشتر بود. متأسفانه امروزه در بسیاری از کشورهای جهان، چهارچوب قانونی مستحکم و آزمودهشدهای برای رفع این نگرانیها وجود ندارد.
تنظیمگری دادههای کشاورزی از آن جهت که حاوی عناصر حقیقی، شخصی و مالکیت معنوی هستند بسیار دشوار است؛ به همین سبب عدهای معتقدند باید قوانینی خاص دادههای کشاورزی وضع شود، همان گونه که قوانین خاصی در مورد دادههای مالی و سلامت وجود دارد. البته در غیاب تنظیمگریهای دولتی، مؤسسههای انتفاعی و غیرانتفاعی فعال در این بخش در تلاشاند تا نگرانیهای کشاورزان را با تبیین شفاف مواضع خود در مورد حفظ حریم شخصی و پایبندی به اصول اخلاقی صنعت بکاهند.
در پیمایشی که در سال ۲۰۱۶ توسط کمیته زراعی آمریکا انجام شد، ۷۷ درصد کشاورزان آمریکایی بیان کردند، در مورد مؤسساتی که میتوانند به دادههای آنها حتی برای مقاصد تنظیمگری دسترسی پیدا کنند، نگران هستند. بیشترین نگرانی آنها در مورد آن است که مزارع رقیب یا شرکتهای تولید نهاده بتوانند به اطلاعات آنها دسترسی پیدا کنند زیرا که ممکن است علیه آنها به صورت تبعیضآمیزی قیمتگذاری کرده و جنگ قیمت به راه بی اندازند. در حال حاضر پلتفرمهای مختلفی برای کشاورزی هوشمند وجود دارد که با استفاده از نرمافزارهای مدیریت مزرعهای که دارند، میتوانند مبتنی بر دادههای بارگزاری شده توسط کشاورز، به دقت وضعیت کشاورزی و سودآوری مزرعه را بازنمایی کنند.
برخی از این سامانهها متعلق به شرکتهای نرمافزاری هستند و برخی دیگر همچون کلایمت کورپوریشن متعلق به شرکتهای تولید نهادههای کشاورزی. شرکتهای تولید نهاده ممکن است انگیزههای بیشتری برای سرمایهگذاری در این سامانهها داشته باشند زیرا میتوانند از همافزایی بین خدمات داده و سایر محصولات و خدماتی که به کشاورزان میفروشند، بهره ببرند. شرکتهای تولید ماشینآلات کشاورزی مثل جان دیر نیز روابط خود با مصرفکنندگان را دستمایه قرار میدهند تا پلتفرمهای داده را توسعه دهند. تکثّر ذینفعان دادههای گردآوری شده در کشاورزی هوشمند سبب عدم اطمینان در مورد مالکیت حقوقی این دادهها میشود. البته برخی سازمانهای غیرانتفاعی نیز این سامانهها را در محیطی بیطرف و بدون جانبداری راهاندازی کردهاند که پس از پاکسازی دادهها، اطلاعات را به سازمانهای مورد تایید کشاورزان میدهند.
منافعی که پلتفرمها میتوانند برای کشاورزان ایجاد کنند عموما با افزایش اندازه پلتفرم، افزایش مییابد و باعث میشود پلتفرمهای بزرگ برای جذب کشاورزان مزیت داشته باشند. در نتیجه در این بازار، تعداد بسیار محدودی شرکت، سهم بسیار بالایی از بازار را به خود اختصاص میدهند و در عمل به مثابهی مانع ورود به صنعت عمل خواهند کرد. عدم تقارن قدرت بین پلتفرم و کشاورزان باعث خواهد شد هزینههای بالایی به کشاورز تحمیل شود و شرایط قرارداد به شرایط مطلوب پلتفرم داده نزدیکتر باشد و از طرفی نیز کشاورزان راهی جز پذیرش این وضعیت نخواهند داشت.
شاید حالت ایدهآل آن باشد که دولت تا جای ممکن از ادارهی این پلتفرمها دوری کند و به کشاورزان این اطمینان را بدهد که نمیتواند به بانکهای دادهی راهاندازیشده توسط بخش خصوصی و غیرانتفاعی دسترسی پیدا کند. نقش دیگر دولت باید افزایش اعتماد به این سامانهها از طریق ایجاد حریم شخصی مستحکمتر و امنیت بیشتر باشد.
امید است وزارت جهاد کشاورزی با عاقبتاندیشی، با جدیت بیشتر ابعاد سیاستگذارانه و حقوقی این حوزه را دنبال کند تا بتواند به تمامی اهداف خود از پیگیری کشاورزی هوشمند دست یابد.