به گزارش خبرنگار مهر، ابراهیم نوری گوشکی، در نوشتاری عنوان داشت: با گذشت بیش از ۲۰ سال از تصویب قوانین توسعه کشور در اجرای برنامه پزشکی خانواده، همه شواهد بیانگر نوعی شکست در سازماندهی نظام سلامت در ایران است.
وی افزود: بخشی از منابع مالی و انسانی در این دوره به نام پزشکی خانواده، یا مصرف شده یا آسیب دیدهاند و آنچه امروز همچنان در دست ماست همان هزینههای کمر شکن و سرسام آور سلامت بر دوش مردم است که پای و نای رفتن در مسیرهای پیچیده و مبهم درمان را سختتر نموده است.
نوری گوشکی ادامه داد: سوال مهم این است که چه چیزی کم بود که ما با وجود صرف منابع انسانی و غیر انسانی طی ۲۰ سال هنوز نتوانستهایم گامهای اجرایی و اصولی پزشکی خانواده را با سرعت مناسب طی کنیم و همانند کشورهایی چون ترکیه، سنگاپور، چین و…، امروز موقعیت مناسبتری در اجرای تمام عیار پزشکی خانواده داشته باشیم.
وی افزود: در پاسخ به این پرسش میتوان به تحلیلهای فراوانی که تاکنون ارائه شده است اشاره کرد؛ عدم مشارکت نخبگان، نبود نهاد با ثبات در سیاستگزاری کلان نظام سلامت، عدم مشارکت دستگاههای مختلف در اجرای برنامه، ضعف در حل تعارض منافع، عدم واقعی نمودن تعرفههای خدمات سلامت، آموزش و فرهنگ رسانی ناکافی به مردم و ارائه کنندگان سلامت، عدم تجمیع صندوقهای بیمهای و عدم توجه به نیازهای واقعی مردم در چرخه ارائه خدمات سلامت و…، را بهعنوان عوامل اصلی عدم اجرای یکپارچه پزشکی خانواده در ایران ذکر کرد.
این متخصص پزشکی خانواده تاکید کرد: هر حال بارها و بارها تریبونها، نمایندگان، متخصصین، صاحبان فن، دلسوزان، رسانهها و…، ذکر کردهاند که بدون تحول لازم در کیفیت خدمات سلامت و سطح بندی و توجه به نیازهای مردم در چرخه درمان با هزینههای سرسام آور سلامت نمیتوان هیچ امیدی به تحول در توسعه نظام سلامت داشت، حتی اگر منابع باقیمانده ارزشمندمان را نیز صرف آن کنیم. لذا، رئیس جمهور و وزیر بهداشت دولت چهاردهم راهی ندارند جز اینکه با عزم و اراده مصمم و نگاه جامع محور و نه فردی، ضمن تقویت و توسعه نظام شبکههای بهداشتی درمانی کشور، پزشکی خانواده را بر همان بستر با استفاده از ظرفیت علمی و اجرایی تمامی نخبگان و دلسوزان و مشارکت موافقان و مخالفانش در اتاقهای سیاستگزاری با رویکرد سلامت محوری و به منظور اهداف زیر به صورت کامل اجرا نماید.
• افزایش پاسخگویی در بازار سلامت با اجرای تمام عیار پزشکی خانواده
• کاهش سردرگمی بیماران در چرخه سلامت با اجرای تمام عیار پزشکی خانواده محقق میشود.
• تبدیل سیستم درمان نگر به یک نظام سلامت محور که به عدالت در سلامت منجر میشود.
• اصلاح اقتصاد سلامت با حاکم کردن نظامی واحد به طوری که از سردرگمی بیماران و دوباره کاریهای پزشکی کم کند.
• افزایش دسترسی مردم به خدمات سلامت
• آزادی مردم در انتخاب پزشک خانواده.
• تحول جدی در ساختار بهداشت و درمان کشور
• ارتقا جایگاه متخصصین پزشکی خانواده و پزشکان عمومی و ممانعت از افزایش فشار کاری بر کادر درمان کشور
• کاهش هزینههای غیر ضروری در بازار سلامت و افزایش پوشش خدمات
• اصلاح نظام مدیریت و ساختار فعلی نظام سلامت
• تجمیع صندوق بیمهای کشور برای تأمین مالی و منابع کافی.
• افزایش حمایتهای قانونی و سیاستگزاری سلامت با ایجاد نهادی ثابت در رأس قدرت به طوری که با تغییر دولتها، تغییری در ساختار آن ایجاد نگردد.
• واقعی نمودن تعرفههای خدمات سلامت
• تقویت نظام شبکههای بهداشتی درمانی کشور و اجرای پزشکی خانواده بر بستر شبکه ارائه خدمات
• بهبود کیفیت، هزینه اثربخشی و برابری در نظام سلامت
• هوشمندسازی خدمات نظام سلامت
• استفاده از نخبگان، متخصصین و سایر کادر بهداشت و درمان در نظام سلامت راهی برای پیشگیری از مهاجرت نخبگان جامعه علوم پزشکی.
• درمان و پیشگیری از بیماریهای واگیر و غیر واگیر و سلامت برای همه آحاد جامعه به دور از نژاد، سن، جنس و…