درسهای قرآنی به ما میآموزد حفظ جان و امنیت از ملزومات تفریح سالم و طبیعتگردی محسوب میشود.
رفتن در دل طبیعت از نیازهای طبیعی انسان و سبب سلامت روان و نشاط روحی اوست. از این روست که گردش در طبیعت انسان را برای ادامه فعالیتهای روزمره زندگیاش یاری میرساند. از این روست که بخشی از آموزههای دین در قالب آیات قرآن و روایات عترت علیهمالسلام اختصاص به گردشگری در طبیعت، فوائد و لزوم حفاظت از آن دارد.
به عنوان نمونه امام صادق علیهالسلام فرمود: «شادابی در ۱۰ چیز است: پیادهروی، اسبسواری، شنا، نگاه کردن به سبزه و …؛ النُّشْرَهُ فِی عَشَرَهِ أَشْیَاءَ الْمَشْیِ وَ الرُّکُوبِ وَ الِارْتِمَاسِ فِی الْمَاءِ وَ النَّظَرِ إِلَى الْخُضْرَه». (المحاسن، ج۱، ص۱۴) یا پیامبر صلی الله علیه و آله در روایتی در تأکید بر پاسداشت حریم طبیعت فرمود «هر مسلمانی درختی بنشاند یا کشتهای بکارد و انسان یا پرنده یا چارپایی از آن بخورد، برای او صدقه محسوب میشود؛ مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَغْرِسُ غَرْساً أَوْ یَزْرَعُ زَرْعاً فَیَأْکُلُ مِنْهُ إِنْسَانٌ أَوْ طَیْرٌ أَوْ بَهِیمَهٌ إِلَّا کَانَتْ لَهُ بِهِ صَدَقَه». (مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۴۶۰)
در آیات قرآن نیز تصریح بر گردش در طبیعت شده است؛ منتها آنچه در این دست آیات اهمیت دارد، تفریح و گردش با نیت عبرت از نشانههای طبیعت و یا نگاه به قدرت خالقیت خداست چه اینکه طبیعت در ذات خود به گونهای از سوی خداوند طراحی شده است که خواه ناخواه بُعد آرامشبخشی آن حاصل میشود، اما عبرت و تفکر در نشانههای خدا در این طبیعت کار فکر و عقل است.
اما اگر همین جنبه نیاز ذاتی انسان را مدنظر داشته باشیم، خداوند همین نیاز را در آیاتی از سوره یوسف علیهالسلام نهفته کرده است. خداوند در بخشی از آیات این سوره، آن زمان که برادران یوسف قصد توطئه علیه او کردند و تفریح بردن ایشان را بهانهای بر این نقشه قرار دادند، گفتند:
«قالُوا یا أَبانا ما لَکَ لا تَأْمَنَّا عَلى یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ؛ اى پدر، تو را چه شده که ما را نسبت به یوسف امین نمىدانى با اینکه ما بدون تردید خیرخواه او هستیم»
«أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ؛ فردا او را با ما روانه کن تا [ در دشت و صحرا ] بگردد و بازى کند، قطعاً ما نگهبان او خواهیم بود.» (آیات ۱۱ و ۱۲ یوسف)
به طور خلاصه در جمعبندی این آیات و مطالب چند نکته حائز اهمیت است:
الف) انسانها به ویژه در سنین کودکی به صورت ذاتی نیازمند تفریح و گردشند، همچنان که قوىترین منطقى که توانست حضرت یعقوب (ع) را تسلیم خواسته فرزندان کند، این بود که یوسف نیاز به تفریح دارد.
ب) اولویت اصلی، مراقبت از جان در قبال طبیعت است؛ یعنی آن زمان که خطر جانی متوجه انسان است، اقدام به این کار کرد. آنجا که برادران گفتند «وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ؛ ما مراقبت او هستیم» نشاندهنده حساسیت بر محافظت خانواده در برابر تهدیدات نهفته در طبیعت است. البته در داستان یوسف علیهالسلام، پدرش یعقوب نبی به دلیل خواست خداوند راضی به این کار شد.
ج) عدم غفلت از فضای پیرامونی و حفظ امنیت برای حفاظت از جان نکته دیگر در این آیات است. همچنان که برخی مفسران مسئله دشمنشناسی را از دیگر نکات مهم این سوره بر شمردند، آنجا که برادران یوسف نبی با نیت توطئه علیه او، از یعقوب (ع) اجازه خواستند که را با خود به تفریح ببرند. یعقوب (ع) در پاسخ به درخواست آنها فرمود «قالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُون؛ بردن او مرا سخت اندوهگین مىکند و مىترسم شما از او غفلت کنید و گرگ او را بخورد».
از این فراز برداشت میشود معمولاً هرگز دشمنان با صراحت و بدون استتار براى ضربه زدن وارد میدان نمىشوند بلکه براى غافلگیری طرف مقابل، مجال هرگونه دفاع را از او میگیرند و کارهاى خود را در لباسهاى فریبنده و توطئههای نرم پنهان میکنند. برادران یوسف نقشه مرگ یا تبعید او را تحت پوشش عالیترین احساسات و عواطف برادرانه پنهان کردند، احساساتى که هم براى یوسف تحریکآمیز بود و هم براى پدر ظاهراً قابل قبول.
این همان روشى است که ما در زندگى روز مره خود در سطح وسیع با آن روبرو هستیم؛ ضربههاى سخت و سنگینى که از دشمنان قسمخورده، از این رهگذر خوردهایم کم نیست. گاهى به نام کمکهاى اقتصادى و بهداشتی و زمانى تحت عنوان روابط فرهنگى، گاه در لباس حمایت از حقوق بشر و زمانى تحت عنوان پیمانهاى دفاعی و نیز گاهی در قالب ترورهای بیولوژیک و گسترش بیماری سعی در ضربه زدن به این نظام و هرنظامی که مقابل آنها ایستادگی کنند دارند.